کد مطلب:161766 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:241

مناظره ای از حسین بن روح
مناظره ای از حسین بن روح (یكی از نواب اربعه حجت ابن الحسن علیه السلام) نقل

شده كه در راستای این بحث مفید است و جایگاه این دو مقام را روشن می سازد: محمد بن ابراهیم می گوید: خدمت ابی القاسم حسین بن روح بودم با جماعتی، مردی برخاست و گفت: سوالی دارم. حسین بن روح گفت: بپرس. آن مرد گفت: آیا حسین بن علی علیه السلام ولی خداست؟ حسین بن روح گفت: آری. مرد پرسید: آیا رواست كه خداوند دشمن خودش را بر دوستش مسلط كند؟! حسین بن روح گفت: آنچه می گویم خوب دریاب. بدان كه خداوند با بندگانش رودررو و مستقیم سخن نگفته است؛ لكن رسولانی را به سوی آنها فرستاده است كه از جنس آنهایند و بشری همانند دیگر مردمان. اگر رسولانی مبعوث می كرد كه از جنس آنها نبودند، از آنها می گریختند و كلام آنها را نمی پذیرفتند. و چون رسولانی فرستاد كه از جنس آنها بودند، غذا می خوردند و در بازارها راه می رفتند، به آنها گفتند: شما نیز مانند ما بشر هستید و سخن شما را نمی پذیریم مگر این كه چیزی برای ما بیاورید كه افرادی مانند ما از آن عاجز باشند، پس ما دریابیم كه شما برگزیدگانی هستید كه جز شما كسی قادر بر آنها نیست. پس خداوند معجزات و كرامات را برای آنها قرار داد به گونه ای كه دیگر مردمان از آن عاجز بودند... پس چون معجزات از آنها ظاهر شد و دیگر مردم از آوردن آن عاجز بودند، خداوند از باب لطف بر بندگان خود و حكمت بالغه خویش، انبیاء را با داشتن چنین معجزاتی این گونه قرار داد كه گاهی پیروز شوند و گاهی شكست خورده باشند؛ گاهی مسلط و گاهی زیر سلطه قرار گیرند. اگر خداوند آنها را در همه حالات پیروز و مسلط قرار می داد و آنها را مبتلا و امتحان نمی كرد، مردم آنها را خدا برمی گزیدند. و چون شناختند، تحمل آنها را بر بلاء و سختیها و مشكلات، و احوال آنها را كه همانند دیگر مردمان است مشاهده كردند كه در محنت و سختی شكیبایند، و در عافیت و غلبه بر دشمن شاكرند، و در همه حالات، فروتن و غیرسركش اند، هر آینه


بندگان خدا خواهند دانست كه آنها را نیز خدایی است كه آنها را خلق كرده و زندگی آنها را تدبیر نموده است. پس خدای او را عبادت كنند و رسول او را اطاعت. و اینها حجت و دلیل خداوند هستند برای كسی كه آنها را از حد و مرز بندگی خدا خارج سازد و مدعی ربوبیت برای آنها باشد؛ یا با آنها دشمنی ورزد و مخالفت كند؛ و یا آنچه را آورده اند، انكار نماید. «و لیهلك من هلك عن بینه و یحی من حی عن بینه» برای این كه هلاكت و سعادت، هر دو از روی دلیل و حجت باشد. محمد بن ابراهیم گوید: فردا به سراغ شیخ رفتم در حالی كه با خود می اندیشیدم كه آنچه را شیخ در مجلس دیروز گفت، گفته خود اوست. همین كه در مجلس نشستم حسین بن روح سخن آغاز كرد و گفت: ای محمد بن ابراهیم: اگر مرا از آسمان فرو اندازد و در میان آسمان، پرندگان مرا بربایند و یا باد مرا از مكانی بلند به زیر اندازد، برای من محبوبتر از آن است كه به رای و نظر خود درباره دین سخن بگویم، بلكه این سخن از منبع وحی است و از امام علیه السلام شنیده شده است. [1] .


[1] الاحتجاج، شيخ طبرسي، ج 2، ص 285؛ علل الشرايع، صدوق،ج 1، ص 230، كمال الدين، شيخ صدوق، ج 2، ص 184؛ كتاب الغيبه، شيخ طوسي، ص 197.